سخنرانی حجت الاسلام شریفی بمناسبت میلاد امام موسی کاظم ع مسجد علی ابن ابیطالب مورخه ۱۴۰۱/۴/۲۸

 احکام در رابطه باعقد اخوت

امام موسی بن جعفر علیه السلام در سپیده دم روز یکشنبه یا سه شنبه  بیستم ذالحجه یاهفتم صفر سال 128 یا 129 هجری قمری در «ابواء» - محلی میان مکه و مدینه - از کنیزی از سرزمین بربر (مغرب) یا اندلس (اسپانیا) به نام «حمیده » معروف به «حمیده بربریه، حمیده مغربیه، حمیده مصفاة » زاده شد و شهادت آن حضرت بنا بر قول مشهور در 25 رجب سال 183 ه . ق و به نقلی 186 ه . ق در بغداد در زندان هارون الرشید و به دستور وی بوده است

یکی از القاب امام عبد صالح است

السلام علیک ایها العبد الصالح البته این تعبیر برای قمر بنی هاشم (ع) هم آمده است که در نگاه قرآن سه نوع عبد تعریف شده است 1- عبد مومن 2- عبدمحسن 3- عبد صالح که در سلام نماز هم میگوییم  السلام علینا وعلی عباد الله الصللحین وصالح به کسی گویند که وضع موجود را به وضع مطلوب تبدیل کند وامام (ع) چنین بود

داستان کنیزکی که هارون وی را برای وسوسه ی حضرت

 

به زندان فرستاد معروف است. چگونه حضرت کنیزک صاحب جمال و زیرک را به حال توبه و انابه واداشتوقتی کنیزک را به نزد هارون بردند، مشاهده کردند که از خوف خدا بر خود می لرزد و چشم به آسمان دوخته و مشغول به نماز شد، از او پرسیدند: این چه حالتی است که تو را فرا گرفته است؟ می گفت: عبد صالح را دیدم که این گونه بود!

و داستان بُشر حافی نیز معروف است که چگونه کلام حضرت او را از سرکشی به عبودیت کشاند، در آن هنگام که فرمود (خطاب به کنیز بُشر): ای کنیزک صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟! گفت: آزاد است. فرمود: راست گفتی، اگر بنده بود از مولای خود شرم می کرد!

تا کسی خود «عبد صالح» نباشد نمی تواند بنده ای سرکش را این گونه که در اوج گناه و نافرمانی است به خشوع عبادت و عبودیت بکشاند و او را پابرهنه و حافی خود کند!

وهمچنین ماجرای صفوان ابن مهران که به تعبیر امروزی شرکت حمل ونقل داشت امام به وی میگوید چرا شتران خود را به هارون اجاره دادی گفت درامر زیارت حج فرمود آ پاپولت را داده است گفت بخشی از آن را بلی فرمود آیا راضی هستی که اوزنده باشد تا پولت را بدهد گفت بلی فرمود همین رضایت کمک واعانه به ظلم است  رفت قرار دادرا لغو کر هرون گفت حتما موسی ابن جعفر تورا گفته اگر رفاقت باتو نبود دستو قتل تورا میدادم

مااگر خواسته باشیم به مقام عبد صالح برسیم پیرو آن حضرت باشیم

ماجرای علي ابن بقطین

عبدالله بن سنان گفت: 

 

برای هارون الرشید لباسهای ارزشمند و زیبایی آورده بودند. هارون آنها را به علی بن یقیطین وزیر خود بخشید و از جمله آن لباسها، لباسی بود که از خز و طلا بافته شده بود که به لباس پادشاهان شباهت داشت.

علی بن یقیطین لباسها را به اضافة اموال دیگر برای مولایش موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ فرستاد. امام ـ علیه السلام ـ همه را پذیرفت ولی آن لباس مخصوص را توسط شخص دیگری برای علی بن یقیطین فرستاد، سپس برایش نامه ای نوشت که این لباس را از منزل خارج مکن یک وقت مورد احتیاج تو واقع می شود. پس از چند روز علی بن یقطین بر یکی از غلامان خود خشم کرد و او را از خدمت عزل کرد. همان غلام پیش هارون الرشید سخن چینی نمود که علی بن یقیطین قائل به امامت موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ است و خمس اموال خود را همه ساله برای او می فرستد و همان لباسی را که شما به او بخشیدید برای موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ در فلان روز فرستاده است.

هارون بسیار خشمگین شد و گفت باید این کار را کشف کنم. فوراً شخصی را فرستاد تا 

علی بن یقیطین به نزد او آید به محض ورود پرسید لباس مخصوصی که به تو دادم چه کرده ای؟

گفت: در خانه است و آن را در پارچه ای پیچیده ام و هر صبح و شام باز می کنم و نگاه می نمایم و از لحاظ تبرک آن را می بوسم. هارون گفت هم اکنون آن را بیاور.

علی بن یقیطین یکی از خدام خود را فرستاد و گفت در فلان اتاق داخل فلان صندوق در پارچه ای پیچیده است فوراً بیاور. غلام رفت و آورد. هارون دید لباس در میان پارچه ای گذاشته شده و معطر است خشمش فرو نشست و گفت: آن را به منزل خود برگردان دیگر سخن کسی را دربارة تو قبول نمی کنم و جایزة زیادی به او بخشید.

دستور داد غلامی را که سخن چینی کرد بود هزار تازیانه بزنند هنوز بیش از پانصد تازیانه نزده بودند که مرد.[1]

یک روز علی بن یقطین نامه ای به موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ نوشت که ای پسر رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ بین مسلمین در مسح پا اختلاف

وجود دارد اگر به خط شریف خود چیزی بنویسید تا بر آن عمل کنیم بسیار خوب است. جواب رسید که ای علی بن یقطین باید اینطور وضو بگیری.

سه مرتبه مضمضه می کنی و سه مرتبه استنشاق و سه مرتبه صورت را شستشو می دهی و آب را به داخل محاص خود می رسانی بعد تمام سر و روی و گوش و داخل آن را مسح می کنی و سه مرتبه دو پایت را تا ساق می شویی مبادا با دستوری که دادم مخالفت بنمایی. همینکه نامه به علی بن یقطین رسید از فرمایش امام ـ علیه السلام ـ در شگفت شد زیرا مخالف طریقه مشهور در میان شیعه بود، ولی گفت امام پیشوای من است هر چه بفرماید وظیفه من خواهد بود و به همان طریق عمل می کرد تا اینکه از او پیش هارون الرشید سخن چینی کردند.

هارون به یکی از خواص خود گفت دربارة علی بن یقطین خیلی حرف می زنند و من چندین مرتبه او را آزمایش کرده ام و خلاف آن ظاهر شده است آن شخص گفت: چون رافضیان در وضو با ما اختلاف دارند و پاها را نمی شویند خوب است جناب خلیفه 

 

به طوری که او مطلع نشود از محلی بینید چگونه وضو می گیرد با این آزمایش کشف واقع خواهد شد. هارون مدتی صبر کرد تا اینکه روزی علی بن یقطین را به کاری در منزل واداشت و وقت نماز رسید.

 

علی بن یقطین در اتاق مخصوصی وضو می گرفت و نماز می خواند. همینکه موقع نماز شد هارون در محلی که علی بن یقطین او را نمی دید ایستاده و مشاهده می کرد. علی آب خواست و به طوری که امام ـ علیه السلام ـ دستور داده بود وضو گرفت. هارون دیگر نتوانست صبر کند از محل خود بیرون آمد و گفت بعد از این سخن هیچکس را دربارة تو قبول نمی کنم از این رو علی بن یقطین در نزد هارون به مقام ارجمندی رسید.

 حکمت های کاظمی - ۱

امام کاظم علیه السّلام فرمودند:

اَلمَغبُونُ مَن غَبَنَ من عُمرِهِ ساعَهً؛

زیانکار، کسی است که ساعتی از عمر خویش را باخته است.

حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)، ج۱، ص

اشعار

اي خاك كاظمين تو عطر بهشت من (مدح) 

اي مهر تو ز روز ازل

در سرشت من 

عنوان و فخر نوكريت سرنوشت من 

بذر ولايت تو در آغاز كشت من 

با مدح تو است زنده دل و جان ما همه 

اي موسي مسيح دم آل فاطمه 

ما سائل و تو دست عنايات داوري 

ما بندۀ حقير و تو مولا و سروري 

در سلسله به سلسله‌ها يار و ياوري 

باب الحوائج استي و موسي ابن جعفري 

 

باب النّجات قبلۀ حاجات ما تويي

جان دعا و روح مناجات ما تويي 

تو شمع جمع محفل اولاد آدمي 

تو هفتمين امام به خلق دو عالمي 

روح مصوّر استي و جان مجسّمي 

هم بحر هفت دُرّي و هم 

دُرّ شش يمي 

آنجا كه هست مهر تو آب حيات ما 

تبديل بر گناه شود سيّآت ما 

اي دل به دوستّي تو بيت الولاي ما 

اي كاظمين 

تو نجف و كربلاي ما 

 

بر غرفۀ ضريح تو دست دعاي ما

والسلام

دُرّ شش يمي 

آنجا كه هست مهر تو آب حيات ما 

تبديل بر گناه شود سيّآت ما 

اي دل به دوستّي تو بيت الولاي ما 

اي كاظمين 

تو نجف و كربلاي ما 

 

بر غرفۀ ضريح تو دست دعاي ما

والسلام

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

آموزش کامل تنظیمات صدا در ویندوز

چرا E-A-T در سئو مهم است؟

فلفل سفید چیست؟